کتاب جرثقیلران
اثر پنجمی که موفق به تحریر آن شدم کتاب (جرثقیلران) است و بیپرده بگویم که حاصل علـاقه ام به رشتههـای فنی و ویژه است. واقعا اگر خدا مسیر زندگی ام را تغییر نمیداد مطمئنا من یک صنعتگر میشدم چون شدیدا به صنعت و کارهای فنی علـاقه مندم!
شروع تالیف: شب نیمه شعبان 1439 هـ. ق. 11 اردیبهشت 1397 هـ. ش.
پایان تالیف: 29 ربیع الـاول 1441 هـ. ق. 6 آذر 1398 هـ. ش.
نویسنده: بهروز شهرکی
مشخصات ظاهری: قطع رقعی، تعداد صفحات 184
راستیتش شب نیمه شعبان تهران بودم و رفتم سر میدان خراسان که هم در شادی مردم سهیم باشم و هم یک مقدار شیرینی بخورم چون من به شیرینی برسم کوتاهی نمیکنم!
اما ناگهان پیشگفتار کتاب (جرثقیلران) در ذهنم میآمد که همانجا بر پشت جلد یک جعبه شیرینی شروع به نوشتن پیشگفتار این کتاب کردم و شما میتوانید بخشی از آن پیشگفتار و مقدمه را در اینجا بخوانید.
(بخشی از پیشگفتار و مقدمه)
به نام خدا
ساعت از دو بعد نیمهشب گذشته بود. صدای دیزلی سکوت شب را میشکست و لحظهبهلحظه نزدیک و نزدیکتر میشد. رانندهای که خستگی در چهرهاش هویدا بود، با زحمت ماشین را تحت کنترل داشت و تا پایان یک خیابان دورافتاده به پیش رفت.
در انتهای آن خیابان که شاید کوهپایههای جنوب شهر محسوب میشد ماشین را تا میتوانست به لبهی جدول نزدیک و تایر جلو را به آن چسباند و بعد هم خاموش کرد و دوباره سکوتی عجیب بر شهر خفته حکمفرما شد، آنقدر ساکت که صدای نفسهایت را میشنیدی!
بعد هم کوچهی تاریکی را تا نیمه پیمود. اکنون تنها صدایی که به گوش میرسید صدای قدمهای خسته اما استوار او بود که بر سکوت شب طنینانداز میشد!
اهالیای که بعضاً براثر غریبی و بیکسی به آن گوشهی شهر پناه برده بودند و از نابسامانی زندگی خواب به چشمانشان نمیآمد و یا به خاطر کهولت سن و دردمند شدن، شبها درد میکشیدند و بیدار بودند، صدای قدمهای او را میشناختند!
با شنیدن صدای پایش که از خستگی گاهی بر زمین کشیده میشد، در دل میگفتند: شکر! برگشت.
کلیدی از کیف کمریاش بیرون آورد و قفلِ در را چرخاند و وارد پارکینگ یک آپارتمان مسی قدیمی شد؛ بله او پس از چندین شبانهروز کار مداوم و نفسگیر، کاری که بعضی وقتها از حد و توان جرثقیل او خارج بوده اما برای گذران زندگی باید خطر میکرده و انجام میداده، اکنون به خانه برگشته است.
از فرط خستگی آبی به صورتش نزد تا حس خوب خوابیدن را از دست ندهد و فقط به سمت رختخوابش که پتویی بیش نبود رفت و دیگر هیچ!
ساعت چهار و چهلوپنج دقیقه، زنگ هشدار موبایلش به صدا درآمد. این یعنی 15 دقیقه دیگر نماز صبح قضاست!
با سختی درحالیکه صدای گرفتهای از ته گلویش به گوش میرسید گفت :
یا حسین زهرا!
و بدن نیمه لمسش را از پتو کند و با زحمت نمازش را خواند و اینبار در کنار سجاده به خواب رفت
این کتاب آماده دریافت مجوز و چاپ است اما به جهت اینکه وزارت محترم ارشاد از صدور مجوز به صورت ناشر مؤلف معذور شده است، بنده موفق به اخذ مجوز چاپ نگردیدم و حاضر هم نشدم به ناشری اجازه اخذ مجوز و نشر بدهم!
تقدیم به جامعه دیزل امانتداران جان و مال
بهروز شهرکی
پژوهشگر و نویسنده
از زمانی که خودم را بهتر از قبل شناختم که شاید به سال 1373 تا 74 برگردد همیشه درد جامعه ام را درک میکردم و از برخی مسائل اجتماعی رنج میبردم و به دنبال آن بودم تا از راهی مناسب غم خوار اجتماع ام باشم. خب کار سادهای نبود مخصوصا که در این زمینه فعالیتهای بسیاری هم انجام میگرفت. لذا پس از سالها به این نتیجه رسیدم که همان استعدادهای وجودیم را در این جهت بکار گیرم یعنی قلم و بیان؛ و خلـاصه هم قلم به دست گرفتم و نوشتم.
اینجانب معتقدم کتابی که بتواند باری از دوش جامعه بردارد و راهی به سوی سعادت به آنان نشان دهد کاری ماندگار است و در این خصوص داور واقعی مردم هستند. اگر کتابی به مذاق افراد بسیاری در جامعه خوب آمد و آن را پسندیدند و حاضر شدند بخوانند و از آن چیزی بیاموزند و در زندگی بکار گیرند امتیاز بالـایی کسب کرده است.
وب سایت www.mcs1404.ir/com به معرفی اختصاصی آثار مکتوب و منتشر شده بهروز شهرکی میپردازد.
موفقیت شما آرزوی ماست.
تقریبا از 17 سالگی ذوق و استعداد قلم زدن داشتم. اولین کتابی هم که نوشتم اسمشو گذاشتم (رسالة فی آداب صلـاة اللیل). یه کتابچه کوچک بود که میشد به هنگام نماز شب در دست بگیری و از روی اون یه نماز شب با همه جزئیاتش بخونی. اینو هم بگم که اگه میخواستی با اون کتابچه نماز شب بخونی نزدیک به 2 ساعت طول میکشید. اما نمیدونم چکارش کردم! از گم شدههـا بگذریم و در این کانال فقط برخی مکتوبات موجود و نشر یافتههـا رو بیان میکنم و به حدی که بتونم توضیح میدم تا مخاطب بدونه چی میخواد بخونه.
کتاب درآمدی بر ادبیات عرب
اولین اثری که به رشته تحریر درآوردم و خوشبختانه در مسیر پر دنگ و فنگی که طی کردم گمش نکردم مربوط به ادبیات عرب است. تا مدتها فکر میکردم گم شده اما سال 96 دیدمش و مطمئن شدم که الحمد لله این یکی گم نشده، کتاب (درآمدی بر ادبیات عرب). علت این تحریر هم این بود که به عقیدهی من همهی آدمها به یادگیری ادبیات عرب نیازمندند و از اون گذشته من خیلی این رشته رو دوست دارم! من این کتابو خیلی ساده نوشتم، یه جوری که هر کس بخونه بفهمه و به یادگیری ادبیات عرب علـاقه مند بشه و به پاس بهرههـای فراوانی که از محضر استاد بزرگ ادبیات عرب جناب حجت الـاسلـام محمد علی مدرس افغانی برده بودم اونو به روح این بزرگوار تقدیم کردم اما بعدها نظرم عوض شد یعنی به کار کاملتر و جامعتری رو آوردم و به همین دلیل دنبال چاپ و نشرش نرفتم! انشاالله که خداوند به این بندهی حقیر توفیق انجام آن کار کاملتر را مرحمت بفرماید
به هر حال هر چند که کتاب (درآمدی بر ادبیات عرب) را صفحه آرایی کرده بودم و حتی شابک هم برایش گرفتم اما از چاپ و نشر آن منصرف شدم! و البته از این قبیل کتاب باز هم در دست و بالم یافت میشود که ان شاء الله در فرصتهایی که برایم ایجاد گردد آنها را به مقتضای زمان و با ویرایش بهتری تکمیل خواهم کرد!
کتاب برای فرزندم صالح
اما در کل اولین اثری که منتشر کردم کتاب "برای فرزندم صالح" بود البته به صورت ناشر مؤلف.
شماره شابک: 3-9252-06-964-978
بـرای فرزندمـ صــالـح (اولین اثر به چاپ رسیده مولف)
تاریخ تالیف: سال بیداری اسلـامی (اوایل 1390 هـ ش)
چاپ اول: بهار 1395 هـ ش
چاپ دومـ: تابستان 96
نویسنده: بهروز شهرکی
ناشر: مؤلف
مشخصات ظاهری: قطع پالتویی، 87 صفحه
ظاهرا کتاب بسیار کوچکی است اما اگر با دقت خوانده شود انسان را به اساس همهی سعادتها میرساند.
تقدیم به تو که حس نوشتن را در من جان بخشیدی
توضیحات:
در نوشتن این کتاب سالها تلاش کردم تا مختصر، ساده و همه کس فهم باشد
این کتاب داستانی است بر اساس واقعیت که سعی کردم با توجه به شناخت عمومی جامعه، مطالبی هر چند مختصر و کلی را به صورت مرهمی بر درد اجتماع بیان دارم.
داستان، با حس همنوع دوستی شروع میشود و مولف پس از بررسیهای بسیار، متوجه خواستهی اصلی که باعث نگرانی مخاطبش شده میگردد و تمامـ تلـاشش را به کار میگیرد تا او، راه رسیدن به خواسته اش که خوشبختی است را بیابد. در پایان نیز او را ملتفت میکند که خوشبختی خواسته همه است و باید برای همه تامین شود که اگر خواستید صفحاتی از آن را مطالعه کنید به وب سایت بنده به آدرس www.mcs1404.ir مراجعه فرمایید و در اینجا هم مختصرا اشاراتی به محتوای آن میکنم.
آشنایی بیشتر با محتوای کتاب (برای فرزندم صالح):
تصور کاخی مجلل بر دهانه آتشفشانی مهیب اندکی سخت است اما اگر دانش صلح و صفا و آرامش را به فرزندانمان نیاموزیم و این روحیه را در آنها نهادینه نکنیم شاید آنچه تصورش سخت بود در مقابل چشمانمان ظاهر شود. (منتخبی از پیشگفتار کتاب برای فرزندم صالح)
کتاب اکسیر استقامت
دومین اثری که موفق به نشر آن به صورت ناشر مؤلف شدم کتاب بسیار ارزشمند "اکسیر استقامت" بود. من به توفیق الهی این کتاب را در مدت 20 روز نوشتم و در مدت 20 روز ویرایش و صفحه آرایی کردم و در مدت 20 روز هم مجوزهای لـازم که عبارت بود از شابک و فیپا و ارشاد را اخذ کردم و به چاپ رساندم. این تنها کتابی است که از آغاز تا پایان 60 روز زمان برده است! البته ناگفته نماند که این 20 روزه نوشتن بعد از گذشت 20 سال بوده است. نکاتی که در کتاب (اکسیر استقامت) بیان کرده ام تماماً تجربه شده است و در واقع من حاصل تجربیاتم که بر مبنای قرآن و روایات به آن رسیده بودم را نوشته ام و ان شاءالله در فرصتی مقتضی کتاب (مستند اکسیر استقامت) را نیز منتشر خواهم کرد. این کتاب ادلهی آنچه در کتاب (اکسیر استقامت) آمده را بیان میکند.
شماره شابک: 3-6452-04-600-978
تاریخ تالیف: مهر ماه 1395 هـ ش
چاپ اول: آذر ماه 1395 هـ ش
چاپ دومـ: تابستان 96
نویسنده: بهروز شهرکی
ناشر: مؤلف
مشخصات ظاهری: قطع رقعی، 142 صفحه
توضیحات:
اقتصاد مقاومتی که از فرمایشها و حکمتهای گهربار مقامـ معظمـ رهبری حضرت آیت الله العظمی امام ای ادامـ الله اعزازه میباشد، جرقهای بود تا در تاریکی و ظلماتی که دشمنان بشریت برای ملت بزرگ ایران درست کردهاند، مشعلها افروخته شود و این ملت غیور و با عظمت، رسالت خود را به سر منزل مقصود برساند.
اقتصاد مقاومتی یعنی (اقتصادی که مبتنی بر مقاومت باشد).
پر واضح است که عبارت اقتصاد مقاومتی از دو بخش (اقتصاد) و (مقاومت) تشکیل شده است. اقتصاد بعد مادی - علمی دارد اما مقاومت درست در نقطه مقابل آن بوده و بعد معنوی – علمی دارد و از آنجایی که پس از تمام طرحها و نقشههـا در جهت عملیاتی کردن جهاد بزرگ (اقتصاد مقاومتی) باید افراد جامعه و آحاد ملت آن طرحهـا را اجرایی کنند و هیچ راه دیگری وجود ندارد لذا بزرگترین چالش بر سر راه اجرایی شدن این حرکت عظیم، همان بعد معنوی – علمی یعنی مقاومت خواهد بود.
بنابراین در کتاب (اکسیر استقامت) کوشش کردم آنچه برای یک یک افراد جامعه در جهت رسیدن به اهداف، مفید است را به زبانی بسیار ساده، روان و به دور از اصطلـاحات آنچنانی بیان کنم.
این کتاب طوری به رشته تحریر در آمده تا مطالبش از بدو تولد تا رسیدن به تمام خواستههـا و موفقیتهـا مفید باشد و مشتمل بر چهار بخش است:
بخش اول به تربیت فرزند مناسب با روح استقامت میپردازد.
بخش دوم به بیان فنون استقامت و پایداری فردی میپردازد. آب حیاتی که اگر قطرهای از آن به کامی برسد کامیابی حتمی و همیشگی میگردد.
بخش سوم به بیان رموز مقاومت و پایداری جمعی با چند فرمول ساده و قابل اجرا میپردازد. این بخش دربرگیرنده دوره کامل آیین دوست یابی است.
بخش چهارم به معرفی برخی صفات افرادی که در واقع روحیاتشان فراتر از استقامت است میپردازد و از آنها به ابراستقامت تعبیر میکند.
من این کتاب را به ایستادگی مردان و ن با غیرت ایران تقدیم داشتم و ایجاد این اثر را به همه هموطنان عزیز تبریک میگویم.
مطالعه و بکارگیری تکنیکهـای استقامت و مقاومت در این کتاب به همه همـ میهنان گرامی توصیه میشود.
جهت مطالعه صفحاتی از کتاب به وب سایت اینجانب به آدرس www.mcs1404.ir مراجعه فرمایید.
آشنایی بیشتر با محتوای کتاب (اکسیر استقامت):
انسانی که روحیه استقامت را در خود پیادهسازی کرده دنیایش رنگ و بوی دیگری دارد. او زنده است، همیشه در حال پیشرفت است، توقف برایش معنا ندارد و همیشه با عشق و علاقهی وصفناپذیری کارها را بهپیش میبرد. کارهایی که از او ساخته است از دیگری برنمیآید و خلاصه انسان با استقامت سروری میکند و همه به او محتاجاند. به حرارت قلبش، به نگاه ژرفش، به زیبایی عملش، به پشتکار بینظیرش، به آیندهداری حتمیاش، به دست پربرکتش، به قدم استوارش، به کارراهاندازیش و به همه خصوصیات باصفایش دیگران نیازمندند.(منتخبی از کتاب اکسیر استقامت)
این اثـر را به محبت مقام عظمای ولـایت حضرت آیت الله ای مدظله العالی به رشته تحریر در میآورم تا بگویم که با بعث مولـا منبعثم و با زجر ایشان منزجر. (منتخبی از پیشگفتار کتاب اکسیر استقامت)
جهت آشنایی بیشتر و بهتر با کتاب اکسیر استقامت میتوانید به کانال رسمی آثار منتشر شده بهروز شهرکی در آپارات مراجعه فرمایید:
https://www.aparat.com/networkshahraki
(اقتصاد مقاومتی) یعنی اقتصادی که مبتنی بر مقاومت است:
مدتها بود که مساله (اقتصاد مقاومتی) را از طریق رسانههـا دنبال میکردم و از این پیگیری و پیروی، نتیجهای برایم حاصل نمیشد. به نظرم میآمد که انگار بعضی از مسئولین اجرایی این طرح، گمشدهای دارند که خود هم نمیدانند چیست؟! آنها خیلی تلـاش میکنند که این فرمان مقام عظمای ولـایت حضرت آیت الله العظمی امام ای مدظله العالی به نتیجه مطلوب برسد اما به نظر میرسد کمی در این مساله سردرگمند.
(اقتصاد مقاومتی) یک اصطلـاح است که از دو بخش اقتصاد و مقاومت تشکیل شده است که (اقتصاد) رکن اصلی عبارت میباشد و مقاومت صفت آن است. (اقتصاد مقاومتی) یعنی اقتصادی که مبتنی بر مقاومت است.
علت اینکه ایشان فرمودند (اقتصاد مقاومتی)، به این دلیل است که در شرایط کشور ما اقتصاد به نحو دیگری به نتیجه نمیرسد و این در گذر قریب به چهل سال بعد از پیروزی انقلـاب اسلـامی ایران به اثبات رسیده است و از طرفی رمز بقا و تعالی یک کشور اقتصاد است.
به عقیده من، ما در مساله اقتصاد و فهم آن چندان مشکلی نداریم. خلـاصه هر کسی از (دو دو تا چهارتا) سر در میآورد اما مشکل ما در اجرایی کردن نوع اقتصاد است یعنی (اقتصاد مقاومتی)؛ و این موضوع مرا بر آن داشت تا کتابی به رشته تحریر در آورم که واژه (مقاومت) را به طور زیربنایی و روان و همه کس فهم بیان کند.
بنده کتاب (اکسیر استقامت) را برای اقتصاددانان، رجال ی و دولت مردان به تنهایی ننوشته ام بلکه برای یک یک ایرانیان به رشته تحریر در آورده ام و امیدوارم محتوا و مفهوم این کتاب به دست آحاد ملت ایران برسد و آنگاه خواهیم دید که (اقتصاد مقاومتی) چگونه به منصه ظهور میرسد ان شاء الله.
ولـایت فقیه را عمیقتر بشناسیم
انسان موجودی است که به خاطر دارا بودن قدرت ارتباط با اطراف، زندگی اجتماعی به مراتب برایش بهتر و مفیدتر از زندگی فردی وتنها است.
اما یکی از نیازهای مهم زندگی اجتماعی وجود " ولیّ و سرپرست" است که حتی در حیواناتی که به صورت گروهی زندگی میکنند مثل زنبور عسل نیز این مساله مشهود است. چون باید کسی بر عملکرد اعضاء جامعه نظارت داشته باشد تا قوانین اجراء شود و حقوق متقابل اعضاء رعایت گردد و در اجتماع نظم حکمفرما باشد.
لـازمه اینکه ما بتوانیم "ولیّ و سرپرست" را بشناسیم این است که معنای "ولـایت" را درک کنیم.
کلمه "ولـایت" در دو جایگاه دارای دو معنا است.
اول در مقام سرپرست که معنای آن سرپرستی و فرماندهی با محبت است.
دوم در مقام پیروی و متابعت که معنای آن پیروی و فرمانبرداری با محبت است.
به عبارت دیگر ولـایت، فرماندهی و فرمانبرداری با اجبار نیست بلکه باید شخص سرپرست آنچنان علم و خصوصیاتی داشته باشد که فرمانبرداری او با محبت انجام گیرد. او باید به تمام منفعتها و ضررهای مجموعهی تحت اشرافش آگاه باشد و در اینصورت است که میتواند بر اساس علم و محبت، آنها را به خوبیها امر و از بدیها نهی کند و قوانینی وضع نماید که واقعا سبب سعادت جامعهاش گردد. و همچنین افراد تحت ولـایت نیز چنین مقامی را از روی محبت پیروی کنند. واقعیت هم چیزی غیر از این نمیتواند باشد چراکه اگر قرار باشد کسی در مدت زمان کوتاهی حرف دیگری را گوش کند حتی اگر محبتی هم در بین نباشد امکان پذیر است اما اگر قرار شد این عمل دائمی باشد ابدا بدون محبت امکان پذیر نیست!
پس کسی که بدون محبت به دیگران امر و نهی میکند فقط فرمانده است و نیز کسانی که بدون محبت اوامر و نواهی کسی را گوش داده و عملی میکنند فقط فرمانبردار هستند و این از بحث "ولـایت" خارج است.
بر اساس آیه ولـایت که میفرمایید: (إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَ یُؤْتُونَ اَّکَاةَ وَ هُمْ رَاکِعُونَ- مائده /55)، خدای تعالی و پیامبر اکرم و معصومین علیهم السلـام در یک ردیف و به طور مساوی بر ما ولـایت دارند یعنی بدون هیچگونه جهلی و با کمال محبت به بشر فرمان میدهند.
این حقیقت ولـایت و سرپرستی است که بشریت با حِقد و حسد و نیز با اختیار خودش از پذیرش آن امتناع کرد. اتفاقی که باید در جامعه بشری وقوع پیدا میکرد و بشر از جهالت نجات مییافت با تاسف غیر قابل وصفی، به انجام نرسید و عالَم بشریت در بشره و پوستهی دست یافتن به انسانیت دچار مشکلـات شد و از واقعیت انسانیت چیزی بدست نیاورد؛ باب علم به روی او گشوده نشد و عملکرد او بر اساس حدس و گمان و تجربه قرار گرفت.
از روزی که بشر ولـایت الهی را نپذیرفت در واقع عصر غربت و مظلومیت که اصطلـاحا به آن (عصر غیبت) میگویند شروع شد و تا روزی که انسانها ارزش ولـایت علم الهی بر جامعه را درک نکنند ممکن است بطول بینجامد.
ولـایت عام:
در آیات قرآن و نیز روایات، مردم همه نسبت به هم مسئول هستند و این (ولـایت عام) نامیده میشود آنجا که میفرماید:
وَ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنْ الْمُنکَرِ (توبه / 71)
کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ (بحار: 72/38)
که این نوع آیات و روایات ولـایت عام را تثبیت میکند.
ولـایت خاص:
اول اینکه معصوم علیه السلـام در روایاتی مردم را در عصر غیبت مکلف به مراجعه و تبعیت از افراد بخصوصی کردهاند و اولـا فرمودهاند:
(وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ)( وسائل الشیعه: 27 / 140)
یعنی هنگامی که با مسائل جدیدی مواجه میشوید به کسانی مراجعه کنید که نظرات ما را برای شما بیان میکنند. در واقع آنها کسانی هستند که من برای راهنمایی شما به سوی حکم خدا قرار دادهام و من هم که حجت و راهنمای خدا بر مردم هستم.
در ثانی باید بدانیم که درست در زمان قبل از غیبت، معصومی که در جامعه حضور داشت نحوه عملکرد مردم را در به دست آوردن علم مورد نیاز و نیز سرپرست، به آنها راهنمایی کرد.
( . فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِینِهِ مُخَالِفاً عَلَی هَوَاهُ مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ)( وسائل: 27/131)
یعنی کسی که به او برای بدست آوردن نظرات ما مراجعه میکنید و نیز او را به عنوان سرپرست میپذیرید چنین خصوصیاتی باید داشته باشد:
1- فردی است که از زمره مجتهدین میباشد و او کسی است که در بدست آوردن حکم خدا در عصر غیبت، جهد و کوشش بسیاری را به جان خریده است.
2- فردی است که دارای صیانت نفس و استقامت میباشد.
3- فردی است که دین و روشی که خدای تعالی برای زندگی انسان از جهت فکری و عملی قرار داده است را کاملـا حفظ میکند.
4- فردی است که با خواهشهای نفسش مخالفت میکند و هیچ تبعیتی از آنها به عمل نمیآورد.
5- فردی است که کاملـاً مطیع اوامر و دستورات مولـایش میباشد و در مقام عبودیت است.
کسی که این پنج خصوصیت را داشت، عامه مردم میتوانند از او تقلید کنند یعنی بدون تحقیق از آنچه امر و نهی مینماید، به حرفش عمل کنند.
بنابراین در عصر غیبت تبعیت از فردی که با استفاده از علم الهی ما را به خوبیها سوق میدهد و از بدیها دور میکند واجب و ضروری است. ما در اصول اعتقادی و فکری، مسائل اخلـاقی و نیز نحوه عملکرد باید از طریق مرجع علمی، اطلـاعات لـازم را کسب کنیم و در عصر غیبت این باب را رها نکنیم چون اگر این چراغ را هم خاموش کنیم در واقع چراغ اضطراری را خاموش کردهایم و آنگاه ظلمت و تاریکی آنچنان محیط را فرا خواهد گرفت که چشم چشم را نمیبیند.
ولی و سرپرست در عصر غیبت کیست؟
بحث زعامت جهان اسلـام و ولـایت فقیه از قدیم الـایام در جامعه مسلمین مطرح بوده است اما چون معمولـا عامه مردم در مساله دین ارثی عمل میکنند و در واقع نسبت به حقیقت دین خود، بیخبرند لذا هنگامی که با چنین موضوعی مواجه میشوند آن را تازه و نو تلقی میکنند. حال آنکه این حالت را نسبت به تعداد رکعات نماز ظهر ندارند و به راحتی آن را نسل به نسل و سینه به سینه پذیرفته و منتقل میکنند.
ولـایت فقیه ولـایت خاص الهی میباشد که روایات بسیاری مؤید آن است و در زمانی که حکومت اسلـامی وجود نداشته، برنامهی فقهاء و مراجع دین در سرپرستی جهان اسلـام بدین ترتیب بوده است که با "تقویت مرجع تقلید اعلـای وقت" این ولـایت را ایجاد میکردند تا تمام قدرت در یک نقطه متمرکز گردد و به این ترتیب بتوانند دین خدا را در عصر غیبت معصوم علیه السلـام حفظ کنند.
چنین فردی به عنوان زعیم جهان اسلـام در عصر غیبت بوده و میباشد و چون ولـایت و سرپرستی او بر جامعه بر اساس فهم و تفقه در دین است لذا به او "ولی فقیه" میگویند.
در زمان ما که حکومت اسلـامی بوجود آمده است باز هم گروهی از فقهاء و مراجع دینی به عنوان خبره، فردی را که واجد شرایط باشد به عنوان "ولی فقیه" تعیین میکنند.
"ولی فقیه" فرد مبسوط الیدی است که حقایق دین، ت، مملکت داری و دنیاداری را از راه صحیح درک کرده و نسبت به آنها فقیه و فهیم است و بلکه در این جهات بالـاترین میباشد. و چنین شخصیتی میتواند برای مدت موقتی حکمی از احکام اصلی دین را حتی اگر مصلحت بداند متوقف کند و در امر و نهی کردن دستش باز است.
ولی فقیه به جهت فقاهت در دین و تزکیه نفس، فرد خاصی شده و ولـایتش نیز خاص است و ما باید در عصر غیبت به دستور خود معصوم علیه السلـام به ایشان مراجعه و از دستوراتش تبعیت کنیم. بنابراین ولـایت فقیه در طول ولـایت الله است.
چرا کتاب اکسیر استقامت را به رشته تحریر در آوردم؟
اقتصاد مقاومتی که در شرایط کشور ما ایران، تنها راه برون رفت از معضلـات اقتصادی میباشد عبارتی است که از دو جزء (اقتصاد) و (مقاومت) تشکیل یافته است.
(اقتصاد مقاومتی) یعنی (اقتصادی) که مبتنی بر (مقاومت) است. به عبارت دیگر (اقتصادی) که تنها راه دستیابی به آن (مقاومت) است.
در مساله (اقتصاد مقاومتی) خوشبختانه در خصوص مساله (اقتصاد) فعالیتهای بسیاری انجام میگیرد اما در خصوص مساله (مقاومت) که نوع دستیابی به اقتصاد را بیان میدارد متاسفانه توجه قابلی نمیشود و باید بگوییم که این غفلت، دستیابی به اقتصادی پویا در کشور ما را حاصل نخواهد کرد.
از آنجایی که عمده فعالیتهای اقتصادی در کشور ما را اقتصادهای خرد تشکیل میدهد لذا تفهیم (اقتصاد مقاومتی) به معنای اتم و اکمل آن به آحاد مردم میتواند دستیابی به اقتصاد مطلوب در ایران را حاصل گرداند. در واقع همه مردم ایران از کوچک و بزرگ و زن و مرد باید بسیج شوند و جهاد بزرگ و بینظیر اقتصادی را به نتیجه مطلوب برسانند.
این مهم اینجانب را بر آن داشت تا قلم به دست بگیرم و کتابی به رشته تحریر در آورم تا نقیصه این مفهوم را که (بیان زیر بنایی واژه مقاومت) است برطرف کنم.
بنابراین تمرکز بنده بر روی واژه (مقاومت) از (اقتصاد مقاومتی) است که در ذیل مطالبی با استفاده از کتاب (اکسیر استقامت) بیان میدارم.
موفقیت فراگیر در گرو چیست؟
برای آنکه موفقیت در جامعه فراگیر شود نیاز به محتوایی داریم که سه خصوصیت را همزمان دارا باشد.
اولـا علم باشد یعنی به مخاطب خود اطلـاعاتی بدهد که او از سردرگمی خارج شود و به سوی هدف حرکت کند.
ثانیا مادر باشد یعنی ضمن اینکه دیتا است اختصاص به هیچ گروه کاری خاصی هم نداشته باشد و همه از آن در جهت کار و برنامه خود به مناسبت استفاده کنند.
ثالثا تخصصی باشد به این معنا که از محور خود که انتقال دیتا جهت رسیدن به مقاومت است خارج نشود و در عرصهای غیر از آموزش فنون استقامت و مقاومت وارد نگردد.
این تنها چیزی است که میتواند همچون آب حیات عمل کند و مخاطبش را به کامیابی حتمی و همیشگی برساند.
کتاب اکسیر استقامت دربرگیرنده هر سه خصوصیت فوق است که آن را به زبان ساده و در حجم کم به مخاطبینش انتقال میدهد و در آنها انگیزه برای دستیابی به هدف ایجاد میکند.
استقامت و مقاومت باید جز فرهنگ و سلیقه جامعه گردد
"فرهنگ" در واقع جا افتادن دانش در پیکره جامعه است.
اگر بخواهیم بهتر به معنای "فرهنگ" پی ببریم باید بگوییم همان چیزی که در فرد به "سلیقه" نامگذاری میشود در جمع به "فرهنگ" نامگذاری میگردد.
فردی نسبت به کاری، علمی برایش حاصل میشود و آن را میپسندد و بر طبق همان عمل میکند که عرفا میگویند: فلـانی سلیقه اش فلـان طور است. حال اگر جامعهای نسبت به چیزی برایش علم حاصل گردد و آن را بپسندد و عملکرد خود را بر طبق آن تنظیم کند عرفا میگویند: فلـان جامعه فرهنگش فلـان طور است.
بر طبق آنچه گفته شد "سلیقه و فرهنگ" یک وجه اشتراک و یک وجه افتراق دارند.
افتراق آنها در این است که "سلیقه" فردی است اما "فرهنگ" اجتماعی میباشد.
اشتراک آنها در این است که هر دو حاصل "علم" هستند. البته منظور از علمی که سلیقه ساز و فرهنگ ساز است چیزی فراتر از آنچیزیست که در کتابها میخوانیم یا در کلـاسها درس میگیریم.
منظور از علم فرهنگ ساز آن علمی است که خداوند به قلب انسانها مرحمت میکند که در لسان روایات چنین توصیف شده است:
العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء: علم نوری است که خداوند در هر قلب که بخواهد میافکند.
کتاب سلسله جلیل
سومین اثری که موفق به تحریر و نشر آن شدم کتاب (سلسله جلیل) است. نگارش این کتاب قریب به هفت ماه به طول انجامید که البته این کتاب و کتاب (جرثقیلران) را در کنار کتاب شریف (قرآن فراز) نوشتم.
شماره شابک: 9-0984-00-622-978
تاریخ تألیف: از زمستان 96 تا تابستان 97 هـ ش
چاپ اول: تابستان 1397 هـ ش
نویسنده و ناشر: بهروز شهرکی
مشخصات ظاهری: قطع رقعی، 272 صفحه
کتاب (سلسله جلیل) هر چند که تمرکزش بر شناخت و معرفت زیربنایی نسبت به سادات گرامی است اما بنده در رسیدن و رساندن به این هدف از سبک خاص خودم که همیشه بر احترام به دیگران استوار بوده و هست بهره بردم و در این راستا به بیان معارف بسیاری که شدیدا مورد نیاز جامعه است پرداختم
اینجانب قبل از بیان زیربنایی معرفت سادات، دو بخش که مبتنی بر بیان جلـالت بشریت و جلـالت خاص ایرانیان است را از باب مقدمهی بخش سوم نوشتم و در نهایت کتاب را در چهار بخش به پایان بردم.
کتاب (سلسله جلیل) در چهار بخش تنظیمـ شده است که با بررسی آغاز جلـالت بشریت بر پهنه خاکی شروع و سپس به اثبات اینکه ایرانیان طلـایه داران جلـالتند میپردازد. این کتاب در بخش سومـ به طور بنیادی اثبات میکند که سادات در مُنتهای جلـالت هستند و نیز بیان میدارد که شکوه و جلـالت ذاتی نیست و باید کسب گردد. کتاب در بخش پایانی راه راهیابی به جلـالت و نیز ماندگاری آن در نسل را شرح میدهد.
مضافا بگویم که کتاب (سلسله جلیل) نکات معرفتی بسیاری را در خود گنجانده و مطمئنا از مطالعهی آن بهرهی بسیاری نصیب افراد خواهد شد.
کتاب قرآن فراز
QuranFaraz
اثر چهارمی که شاید از مهمترین کارهای زندگی ام بوده و سالها انتظار کشیدم تا بتوانم آن را به انجام برسانم کتاب شریف (قرآن فراز = QuranFaraz) است. من با خودم اینطور فکر میکردم که اگر قرآن فراز را بنویسم و بعد بمیرم هیچ غمی ندارم و خلـاصه هم در ذیحجه 1440 هـ ق پس از گذشت 20 سال موفق به اتمام این تالیفم شدم و خدای بلند مرتبه را به این نعمت عظما شاکرم.
(کتاب قرآن فراز)
شروع تالیف: 1420 هـ. ق.
پایان تالیف: 1440 هـ. ق.
نویسنده: بهروز شهرکی
مشخصات ظاهری: قطع رحلی بزرگ (25*35)، تعداد صفحات: 912 تمام رنگی
این کتاب آماده دریافت مجوز و چاپ است اما به جهت اینکه وزارت محترم ارشاد از صدور مجوز به صورت ناشر مؤلف معذور شده است، بنده موفق به اخذ مجوز چاپ نگردیدم و حاضر هم نشدم به ناشری اجازه اخذ مجوز و نشر بدهم!
بخشی از سخن مؤلف
به نام خدا
تقریباً از سال 1414 هـ.ق. که خودم را بهتـر از گذشته شناختم همیشه یک موضوع برایم قابلپذیرش نبوده است و آنهم اینکه تنها کتابی که مطمئناً از ناحیه خدا و صاحباختیار این جهان برای مردم نازل و حفظ گردیده یعنی قرآن، خوانده میشود اما کمتـر به معنای آن التفاتی پیدا میگردد! این در حالی است که حقانیت قرآن امری یقینی است و تـمام آنچه بشـریت الیالـابد در هر زمینهای نیاز دارد در آن وجود دارد؛ پس باید به نحوی راه را برای تفحص عموم مردم در قرآن هموار کرد.
این مهم مرا بر آن داشت تا اثری تنظیم کنم که شخص وقتی قرآن میخواند در همان لحظهی قرائت، به معانی ظاهری آن نیز التفات یابد و به عقیدهی این حقیر، این کوتاهترین راه برای تقرب همهی آحاد جوامع به بارگاه الهی و حقایق جهان است و اگر در اشاعهی آن همت به خرج رود بهتـرین کاری است که در خدمت به خدا و خلق خدا میتوان انجام داد؛ و الحمدللّه در جمادیالثانی 1424 ه. ق. ویرایش اول کتاب (قرآنفراز) که دستنویس هم بود به پایان رسید و در کناری قرار گرفت.
در محرم 1426 ه. ق. ویرایش دوم کتاب (قرآنفراز) پس از یک تلـاش شبانهروزی ششماهه به پایان رسید و از دستنویس به حـروفچـینی رایانهای تبدیل شد و مجدداً در کناری قرار گرفت؛ و بـالـاخـره در ذیحـجه 1438 ه.ق. (بیش از 12 سال بعد) دوباره از آرشیو بیرون آمد تا مجدداً و مکرراً ویرایش شود!
خلـاصه پس از یک دوره کار شبانه روزی در جهت رسم الخط و معنای روان، کتاب (قرآن فراز) به پایان رسید و اکنون آن هدف والـا و دلنشین محقق شده است و هر کس فارسی بداند میتواند با قرائت سادهی قرآن به لذت درک معانی ظاهری آن برسد و ساعتها قرآن بخواند و آنچه میخواند را متوجه شود؛ باب علم را به روی خود بگشاید و روح و جانش را با مفاهیم قرآن صیقل و صفا بخشد.
در تنظیم این اثر تنها و بیپناه بودم و هرچند که در مدت 20 سال شاید بیش از چهار سال هزینه وقت نشد اما جا داشت که تمام عمر هزینهی آن شود و این هم حـسـرتی است که باید بر دل کشیـد! با عنایت به عبارت قـرآنی (بَلِ ٱلْاِنْسَانُ عَلی نَفْسِه بَصِیـرَةٌ) اینجانب خود را در حد چنین لطف باعظمتی نمیدانم و اگر عنایت الهی شامل حالـم نمیگردید ابداً موفق به انجام آن نمیشدم لذا خدای بلندمرتبه را شاکرم که بر این حقیرترین بندهاش منت نهاد و در شـرایط نامناسب مرا موفق به انجام آن نمود؛ و البته ایراداتی هم ممکن است در بخش ترجمه کتاب باشد اما آنچه مسلم است اینکه راهنمایی بزرگوارانهی شما عزیزان را به دیدهی منت پذیرا هستیم.
بههرتقدیر، آخرین فرازهای این اثر مبارک در آخرین ویرایشش، در ذوالحجة الحرام 1440 هـ. ق. با ترجمه و در صورت نیاز با توضیح مختصـر، ممزوج گشت و مورد بازبینی نهایی قرار گرفت و تنها یک جمله بر زبان جاری میکنیم که (رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا اِنَّکَ أَنْتَ ٱلسَّمِیعُ ٱلْعَلِیمُ).
و السلـام علی من اتبع الهدی
بهروز شهرکی
درباره این سایت